blogers
زیگول !
زیگول !
 صفحه اصلی  تماس با ما  زیگول  آرشیو  اضافه به علاقه منديها
گیر به همه چی !
یه راه توووپ برا حل یه مشکل ( اپیزود 3 )

توجه توجه    : این اپیزود سوم از ماجرای حل مشکل روابطی دخترا و پسراست . اگه اپیزود اول و دوم رو نحوندین بخونین :

-------------  اپیزود۱     ------------    اپیزود ۲  --------------


توجه توجه 2 : لطفاً اونایی که به سن قانونی نرسیدن نخونن !

حالا کجا بودیم ؟ ...
اونجا بودیم که قرار بود مسئولین از کارهای خودشون دست بکشند و فکر و ذکرشون رو بزارن رو مشکل ما جوونا .
ما جوونایی که به خاطر یه سری مشکلات کارمون میکشه به دپرسی و مشکلات شخصی و اینا... دنیا برامون تیره و تار میشه ، بی اهمیت میشه و کلاً خوب نمیشه !
شاید شما فکر میکنید تو کشورای پیشرفته همه به فکر جوونا هستند ،
همینه دیگه ، میگن تو انگلیس یه بچه 13ساله پدر شده ! البته مبارکش باشه ، ولی احتمالاً بچش که بزرگ بشه ، با هم تو یه دانشگاه درس میخونن ! حالا این اتفاق به خاطر به فکر بودنِ بیش از حدِ این کشورِ به خردسالان و این بچه هه هست یا مشکلات نظارتی و حفاظتی ؟ نمیدونم .
یه نکته ای اینجا مطرح میشه که چی شده که با این سن و سال پدر شده ؟ نمیدونم والا ، احتمالاً فکر کرده به همین راحتیه ...

ZigOoL

ولی اینجا مسئولین اومدن فکر کردن و فکر کردن ، هی فکر کردن که یهویی یکیشون گفت : یافتم !!
میایم هم برای از بین بردن معضلات ارتباطی و هم برای عقده ای نشدن جوونا ، ازدواج موقت راه میندازیم !
خــُـــــب ... گفتن دیگه مشکلا حل شد و دیگه هیشکی اذیت نمیشه . همه سرشون میره تو لاک خودشون ، جوان عقده ای در ایران وجود نخواهد داشت و اینا ...
این قضیه رفت مجلس و اینطور که شنیدم تصویب هم شد . البته مطمئن نیستم ، هرکی در این باره چیزی شنیده بگه . ولی چیزی که مشخصه ، خیلی درگیرشون کرده !
حالا اینی که گفتن یعنــی چه ؟
دو تا نظر وجود داره :
1) با این نوع ازدواج ، دختر و پسر میتونن برن خیابــون ، برن پارک یا با هم برن کوه تا دیگه اینگونه روابط مشکل شرعی نداشته باشه.
2) اینکه جوونا بتونن اون عقده ها و نیاز هایی که همه میدونن رو خالی کنن ...

حالا ، ازدواج موقت به نفع مرداست یا زنا ؟ به ضرر پسراست یا دخترا ؟
اینکه یه دختر بیاد و اینجوری با یه پسره ازدواج کنه ، مشکلایی براش پیش میاد یا نه ؟
آیا وقتی مزه ش به دندون جفتشون خوش اومد ، میرن سمت ازدواج دائم ؟
اگه بچه ای این وسط متولد شد ، تکلیف چیه ؟
اینا سوآلایی هستن که پیش میاد . گفتن که اینجوری نمیشه الکی باشه ! باید ثبت قانونی بشه
چجوری ؟ اینجوری که به آخر برگ شناسنامه یه برگه ی ازدواج موقت هم اضافه بشه ( حالا خر بیار و باقالی بار کن ! )

ZigOoL

خدایی قبول کنید که مشکلات پیش میاد دیگه ... واقعاً یه زن میتونه تحمل کنه ببینه یا حتی بدونه که شوهرش ، شوهر عزیزتر از جانش قبلاً با زنی سیغه و اینا کرده بوده ؟؟!
پس باز نشستن و باز فکر کردن ...
هی فکر کردن ...
بازم فکر کردن و گفتن : وارد شناسنامه نکنیمش ، محضری باشه بهتره ...
این شد یه فکر حسابی !

ZigOoL

خب ... فکر همه جا رو کردن ، ولی با فرهنگ میخوان چیکار کنن ؟
برا جامعه قابل قبوله دخترشون رو بدن به پسری که فقط برا رفع نیاز های غریزیش ( یا شایدم کوه رفتن ! ) میخواد ازدواج کنه ، اونم موقت ؟؟
برا پدر و مادرا این فکر قابل تحمله که ندونن اگه مشکلی پیش بیاد ، باید یقه ی کی رو بگیرن ؟
حتماً یکی میاد جواب میده که کاری نداره ، بچه دار شدن ، میرن دائمیش میکنن !
من میگم ، الآنش که خیلیها با عشق میرن جلو و به قول خودشون تفاهم و اینا ، کارشون به طلاق میکشه ... حتی اگه بچه ای در میون نباشه .

بازم فکر کردن !!
گفتن باید از مدارس شروع کنن به " آموزش ازدواج موقت " !!!  

توجه کردین ؟ آموزش ازدواج موقت ...
حالا خیلی بروبچز دبستانی میتونن بفهمن ازدواج و غریزه و اینا چیه ... میتونن تشخیص بدن که فرق یه همبازی و دوست چیه ؟ نمیدونم والا .

فعلاً شما به اینا فکر کنید و اگه نظری ، پیشنهاد کارشناسانه ای دارین بدین تا پست بعد که قسمت آخر این بحثه و از ازدواج موقت میرسیم به دائمیش ...
شاد باشید و بدون مشکل و عقده !!

|+|   نوشته شده در چهارشنبه پنجم خرداد ۱۳۸۹ ساعت 11:56 PM توسط   زیگول | 
خمیر دندون

هووووووع

یه سوآل : دیدین وقتی یه خمیر دندون میخریم ، بعد ممکنه 5 هفته طول بکشه تا تموم بشه ...
بعد اون تهش که هی فشار میدیم باز خمیر میاد 3 هفته دووم میاره ! چجوری میشه که اینجوری میشه ؟؟

( در هر زمان منتظر نظرات کارشناسانه ی شما هستیم ! )

|+|   نوشته شده در چهارشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 12:58 AM توسط   زیگول | 
موتور شوق !

ZigOoL

یادم نیست ... این موتورشوقه داشت دهن دره میکشید ، سرفه میکرد ، آواز میخوند ... نمیدونم ، مهم اینه که اون لحظه یه لخظه ی ناب واسه عکاسی بود !!!

 

ZigOoL

آخییی ... طفلکی ها !!

|+|   نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۸۹ ساعت 2:27 PM توسط   زیگول | 
یه راه توووپ برا حل یه مشکل ( اپیزود 2 )

خـــــــــب ! بعد از کمی تاخیر میرسیم به ادامه ی ماجرای پست قبل
گفتم که مهندسا و متخصصا و کارشناسای جوانان قکر و ذکرشون رو میزارن رو اینکه یه راه توووووپ پیدا کنن واسه خارج کردن جوانانِ عزیزتر از جان تا ریشه ی انحرافات رو کاملاً بخُشکونن (خشک بکنن ! )

نشستن فک کردن که آدما اصولا از چه سنی عقلشون میرسه که عشق چیه ، دختر کیه ، پسر چیه و اینا ...
رجوع کردن به کتابای بزرگان و مذهبی و دیدن پسرا از 15 سالگی عاقل میشن و دختر از 9 سالگی ( واقعاً دخترا 9 سالشون که شد عاقل میشن ؟؟؟ عجــــــــــــــب !!! )

ZigOoL

علمای پیشین که اومده بودن و محل درس خوندن و ارتباطای دخترا و پسرا رو از ابتدایی قطع کرده بودن تا مبادا فکرو ذکرشون از درس خوندن منحرف شه و نتونن در آینده پُرفُسفُری ، مهندسی ، چیزی بشن . ولی دیدن پسرا میرن دم مدرسه دخترا و متلک پتلک بارشون میکنن ! ( داشته باشید ، جوانان عقده ایه ورژن 2 از اینجا خودشون رو بروز دادن... ورژن یکیا همونایی بودن که هی همش سر به زیر بودن و مورچه ها رو نگاه میکردن !! )

پای نیروی انتظامی رو وسط کشیدن تا متخصصای  " ارازل بگیر " برن بزنَن تو سر این عقده ای های انگل اجتماعِ خار مادر ندار !!

ZigOoL

بعد گفتن اینجوری نمیشه ، بازم دخترا دارن به پسرا فکر میکنن و پسرا هم به دخترا ... پس یه نگاه دیگه به سر و ته مدارس کردن و چششون خورد به کتابای درسی !
حالا یه طرح دادن مجلس که چی ؟ که این معضل اجتماعی ( یکی بودن کتابا ) باید هر چی سریعتر حل شه .
چجوری ؟ اینجوری که کتابای درسی باید از 9 سالگی دخترونه پسرونه شه !!

فکرشو بکنید ، چطو میخوان ریاضی یا فارسی یا زبان رو دخترونه پسرونه کنن ...

اما این روندِ افکار تووووپ به همینجا ختم نشد که ... گفتن حالا ما اومدیم تا مقطع دوپلوم پسرا رو از دخترا جدا کردیم ، بقیش چی ؟؟ گوش شیطان کر اینها برن دانشگاه که بازم روز از نو روزی از نو !
( حالا کاری نداریم که تعدادی از دانشگاها مخصوص یه جنس از دانشجوهاست و از  رییس دانشگاه تا مستخدمشا همشون همون جنسین ... بحث من مختلط هاست )
گفتن برا جدا سازی باید دلیل خوبی هم بیاریم ، پس چه دلیل بهتر از اینکه جداسازی باعث تمرکز بیشتر دانشجو و آوردن نمرات 20 و یا بالاتر در سطح دانشگاه میشود    

حالا به این فکر این نکته رو هم اضافه کنید که گفته شده : تو کشور های عربی معدل دانشجویان دانشگاه های غیر مختلط بالاتر از دانشجویان مختلط هست ...
خب ، راست میگن دیگه ، اعراب رو سر ما جای دارن . نمیبینین دنیا رو با فناوری هاشون دارن تسخیر میکنن ؟؟ دلیلش اینه که جدا جدا میشینن !

ZigOoL

این رو هم داشته باشین که تو همین صحبتا گفته شده : باید متون درسی دانشگاها رو هم اصلاح کنن ، حتی مباحث فیزیک ، شیمی و علوم فلکی نیز می توانند در مسیر دین قرار گیرند...
... بیخیال ، در بارش صحبت نکنیم بهتره . 

یه چیز جالب !  اول این رو بگم که دانشگاه ما مخلوطیه  ( دل غیر مخلوطیا بسوزه ! )
یه روز خبر رسید که رییس دانشگاه گفته تو کلاس پسرا نباید کنار دخترا بشینن . نه اینکه کلاسا رو جدا کنن ، صندلیا جدا شه کافیه . تا اینجاش ... خب میشه گفت اشکال نداره حالا ، تحمل  میشه کرد ... ولی مشکل جای دیگس .
تو کلاس ما 35 نفر دانشجو هستیم . 34 نفرشون دخترن ، اون یه نفر هم خودمم که به سلامتی پسرم !
حساب کنید چطو باید بشینیم که جدا به حساب بیایم ؟!!!
تا اینجای کار در مورد جدا سازی ها و غیر همبستگی های بین دخترا و پسرا صحبت کردم . حالا میخوام در مورد همبستگی و اتحاد و اینا نظرات خود را ارائه بنمایم ...

چی ؟ جانم ؟  بله ....
عزیزان دلبندم ! همکاران میگن وقت ما به پایان رسیده و ادامه ی این سلسله مباحثِ " جوانان و ریشه کنییِ فساد " میمونه برا پست بعدی ...

تا اون موقع شاد باشید و بِزید !

|+|   نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۸۸ ساعت 6:59 PM توسط   زیگول | 
یه راه توووپ برا حل یه مشکل ( اپیزود 1 )

( توجه  :   اونایی که از نوشته های این پستم ناراحت میشن نخونن !  )
( توجه2:   اونایی که از نوشته های این پستم ناراحت نمیشن بخونن ! )


خب ... مشکل از اونجایی شروع میشه که دو جنس در جهان وجود داره ، دختر و پسر .
ولی نه ! مشکل از اونجایی شروع میشه که یه سری قوانین تو ایران رایجه که باعث این مشکل شده !
این یه واقعیتیه ، هیشکی هم نمیتونه انکارش کنه . اینکه هم دختر و هم پسر از یه زمانی شروع میکنن به بزرگ شدن ، دیگه دختر همسایه که اون موقع ها وقتی کوچولو و هم بازیش بوده ، الآن برا پسرِ دو خونه اونورتر چِش و ابرو میاد و ناز میکنه ! دیگه جوجه خروسا تا یه جوجه مرغ رو میبینن ، آب از لب و لوچش آویزون میشه و شب و روز ندارن که چطو با یارو دوست بشن !

ZigOoL

ولی ...

داخل مدرسه و از زبان معلم دینی و پرورشی : " دختران گلم ، پسرای نازم! مبادا با جنس مخالف حرف بزنین ! نگاشون نکنید که دو فردای دیگه پشیمون میشیدا ... "

این میشه که خیلیا میشن بچه مثبت و  تارَک دنیا و فقط به درسشون میرسن که مبادا 19 بگیرن فکر پسرا یا دخترا باعث شه حواسشون پرت شه...
خیلیا یه عُقده تو دلشون میمونه ... این عقده وقتی یقشون رو میگیره که سنی ازشون گذشته باشه . یارو بلد نیس جولو جنس مخالف حرف بزنه ، زبونش بند میاد ! 1000 کیلومتر صاف صاف راه رفته ، تا میرسه جولو دو تا دختر هول میشه و پاش گیر مبکنه به اونیکی پاش و میفته زمین و تابلوی روزگار میشه ! ( البته این مورد برا همه پیش میاد ! )

ZigOoL

یکی رو میشناختم ... یه دختره بود . 24-25 سالشم بود . ازون مثبت و درس خونا و ازونایی که به خاطر اینکه مبادا گناه کنه ،فک نکنم با پسری دوست که چه عرض کنم ، حرفم زده باشه .
یکی از پسرای فامیل میاد و  محض شوخی با یه شماره ی غریب بهش یه اس ام اس میده .
 حالا این دختره بعد چند وقت فهمیده بود کی بوده و هی میگفت فلانی خیلی بی ادبه ! نمیدونی چه اس ام اسی بهم داد که !
بعد پرسشها و اینا معلوم شد پیامش تو این مایه ها بود که عزیزم ، تو گل باغ زندگی هستی و ازین مزخرفات !! ( حالا عمراً گل باغ زندگی نبوده !! )

این مشکل و عقده و ترس شامل پسرا هم میشه ها ...
پسرایی بس مثبت که به قول یارو اینقد زمین رو نگاه کردن که تیر چراغ برق بیاد طرفشون نمیبینن !

همین شده که یه سری مشکلات زیاد شده .
پخش فیلم های خونوادگی و با ولع نگاه کردن توسط عقده ای های دیگه، مشکلات جنسی ، مشکلات ارتباطی ، افسردگی و یک ترس همیشکی در برابر جنس مخالف و گناه و خیلی چیزای دیگه که نمیخوام بگم .

ZigOoL

البته از اونجایی که همه فکرا یه جور نیست ، پس همه ی آدما هم بچه مثبت نمیشن !  طبق آماری که  یه دکتر روانشناس رسمی کشور  داده ، 80 درصد دخترای دبیرستانی تو ایران با یه پسر دوست هستن  ( این که دیگه آمار نمیخواست ! )
 خب ... این چیزی نبود که آقا بالا سر ها میخواستن .این چیزی نبود که معلم دینی ها و معلم پرورشی ها میخواستن...

پس بازم نشستن فکر کردن ، آمار گرفتن ، تحقیق کردن . به هر حال این ارتباطا معضلی شده بود که باید حل میشد .
نه اینکه اون زمانا که این آقایون جَوون بودن سرشون فقط تو کتاب و درس بوووود ، حالا باید اندیشه میریختن و جوانای امروز رو اصلاح میکردن و تا جوونا خطای گذشته شون رو دنبال نکنن و سرانجام یه راه توووپ پیدا کردن !

این راه توووووپ بمونه واسه پست بعد !

 

|+|   نوشته شده در شنبه پنجم دی ۱۳۸۸ ساعت 7:28 PM توسط   زیگول | 
کاریکاتور های زمانی

چند وقت پیش یه مسابقه ای برگزار شد ... مسابقه ی کاریکاتور . موضوعش هم گرانتر از طلا بود ( عمر و زمان و اینا )

منم این سه تا کاریکاتور رو فرستادم :

ZigOoL

ZigOoL

ZigOoL

خب ... به هیچ جایی نرسید !

ایشالا مسابقات بعد


پایان نامه : راستش منو که میشناسین ، یهو دیدین تو هفته ۳ بار آپیدم ، یهو دیدی ۲ ماه رفتم تو کما !! اگه دوس دارین سریع از آپ کردن هام با خبر شین ، این آی دیم تو یاهوهه :

Saeed_zigool2000

خوش باشین !

|+|   نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۸۸ ساعت 9:49 PM توسط   زیگول | 
مسابقه انشاء نویسی

موضوع انشاء : دانشگاه خود را وصف نمایید
برگزار کنندگان : رئیس روئسای دانشگاه !

به نام خداوندی که به من جان داد ، جان سخت داد تا بتوانم دیپلم بگیرم و از پس انبوهی از کتابهای شیرینتر از عسل برآیم و بخورمشان !
مغز داد تا هرآنچه که در این مدّت پشت کنکور مانده بودم و خوانده بودم( خورده بودم )، در آن جای دهم ( که اگر این مغر نمیبود ، نمیدانستم کجا باید جایشان میدادم !)
توان قلم به دست گرفتن داد تا در حین کنکور و به مدت 4 ساعت همان قلم را به دست گرفته و پس نیُفتم و گزینه فرسایی کنم

ZigOoL

و خدای را شاکرم  که به این برگزار کنندگان کنکور رحمی عطا کرد تا آنان حین دو بار کنکوری که دادم ، فقط بیسکوییت  به ما بدهند و با اینکه از وسطای امتحان تا آخرای آن گلویمان میسوخید و تشنه یمان بود ، ولی خاطره ای بود واسه خودش !

ZigOoL

البته واضح و مبرهن است که دانشگاه ما خیلی خوب است . نمیدانم از کدام قسمت خوبش شروع کنم ...
اولین خوبی بزرگ آن این است سراسری است . روزانه هم است . حالا یک پسوندِ بی اهمیت غیر انتفاعی هم دارد که زیاد مهم نیست ، مهم همان سراسری اش است !
برایمان هیچ مهم نیست که ترمی تقریباً پانصد هزار تومان شهریه ی مان میشود .
برایمان به هیچ عنوان اهمیت ندارد که بدانیم چرا باید واحدهای عملی یک درس سه واحدی 60 هزار تومان بشود ، چون پُر واضح روشن است که مسئولان دلسوز دانشگاه ، هر ترم امکانات جدید  می آورند و داخل کلاسها می گذارند و این هزینه باید از جایی تامین بشود دیگر ...
حتی من یک بار با چشم خودم دیدم که لامپ توآلتمان سوخته بود و بعد از چند روز عوضش کردند. ( اینشالا که آینه توآلتمان را نیز عوض بفرمایند ، چون از اوایل ترم دوم شکسته )

آینه ی شکسته ی دانشگامون!

*******
جوابیه ی دانشگاه : آقای دانشجو ! مگر وقتی اول این ترم ( چهارم ) وارد توآلت شدید ، آینه ی سالم را ندیدید ؟!

*******
دانشگاه خود را دوست میداریم و ارج مینهیم ، چون غذاهای خوشمزه و متنوعی در سلف سرویس دانشگاهمان توزیع میشود تا دانشجویان بدون دغدغه خاطر و در طول روز ، فقط و فقط فکر و ذکرشان درس خواندن باشد .
البته با اینکه در طول این سه ترم ( که دارد می شود چهار ترم ) ، فقط 2 هفته ی اول ترم اول به خاطر مشکلاتی که در ادامه توضیح میدهیم ، مزه ی غذای دانشگاه را  چشیدیم و بعد از آن دیگر غذایی ندادند، ولی همان هم خاطره ای بود برای خودش !!

*******
جوابیه ی دانشگاه : ای دانشجوهای قدر نشناس ...
مگر ما در وسط امتحانات برایتان با 75% هزینه ی دانشگاه برایتان غذا فراهم نکردیم ؟
خوراک ماهی : 700 تومان
قرمه سبزی   : 500 تومان
خوراک مرغ    : 750 تومان
چلو کباب      :  600 تومان
و . . .
بشکند این دست !!
*******
تبصره : در تمام دانشگاه های کشور ، غذای دانشجو از 300 تومان فرا تر نمیرود

اعلامیه

ما در محیط دانشگاه هستیم و با مشکلات مسئولین آن کاملان آشناییم . وقتی صندوق رفاه دانشجویی خدمات خود را از دانشگاه ما دریغ کرده ( که هنوزم بعد از 4 ترم معلوم نیست چرا ) و مسئولین ما همچنان هر روز 6 بار ( به گفته ی خودشان ) به آنها نامه مینوسند و میگویند که کودکان ما گرسنه اند و آنها هیچ کاری نمیکنن ، تقصیر کیست ؟ و میدانم که همه مشکلات از صندوق رفاه دانشجویی سرچشمه میگیرد و اینکه تا کنون هیچ وام 200 هـــــــــــــــــــــــــــــزار تومانی به ما تعلق نگرفته ، به خاطر همین صندوق است و کلاً دانشگاه ما خوب است و صندوق بد است.  خودتان قضاوت کنید . . .

قدر دانشگاهمان را میدانیم و دوستش میداریم که مسئولین آن با فراهم آوری محیط باز و دلباز ، همراه با انبوهانی از درختان بسیار ، سعی در ایجاد فضایی با طراوت و با نشاط برای دانشجویان کرده اند .
البته الآن که باهاتان صحبت میکنم ، نه از فضای باز خبری است و نه درختان بسیار ( و نه حتی یک دانه گلدان ! ). ولی دیرین شناسان اطمینان داده اند که در زمان ژوراسیک و کرتاسه ، این مکان مملو از دار و درخت ( و صد البته دایناسور ) بوده است !

امنیت دانشجویان از الویت خدمات رفاهی دانشگاه است . اگر دانشجویی در محیط دانشگاه مورد حمله تروریستها و سارقان و راهزنان قرار بگیرد ،  چطور میشود قاتلان یا جیب برها را پیدا کرد ؟؟ پس طی تمهیداتی بسیار و بجا و تحسین برانگیز ، جای جای مکانهای عمومی دانشگاه دارای دوربینهای مداربسته شده و کوچکترین حرکات دانشجویان و تروریستها و قاتلین بالفطره را ثبت و ضبط می نماید .

ZigOoL

خیلی دقت کردم و نمیدانم چرا داخل توآلتمان دوربین نگذاشته اند ... مسئولین باید توجه داشته باشند که توآلت به علت نداشتن دوربین، مکان خیلی خوبی برای تجمع ارازل و اوباش میباشد . ( البته این امکان وجود دارد که برای نصب دوربین ، سیم کم آورده باشند ! )

از دیگرامکانات دانشگاه قشنگ ما ، کارگاه های آن است . وقتی این ور کارگاه می ایستید ،آن طرف دیگرش قابل نمایان نیست ! البته بعضی اوقات به دلیل تراکم بیش از حد و اندازه ی دانشجویان ، هوا برای نفس کشیدن کم میآوریم که آن مشکل هم با تعبیه ی 2 عدد هواکش حل شده !

در جدید ترین اقدام برای نشان دادن حسن اهمیت به درس و مقش ، روز شنبه که برابر است با 14 آذر که به بین تعطیلات آخر هفته و عید قربان افتاده و زمین و زمان آن روز را تعطیل اعلام کرده اند ، طبق اطلاعیه ای ، دانشگاه ما تعطیل نیست !  ( حیف ... عکس نگرفتم )

خلاصه اینکه هرکه میگوید دانشگاه ما بد است ، خودش بد است . ما دانشجویان دوستش میداریم و بهش افتخار مینماییم.


این  بُوَد انشای من ،     راضی بُوَد اوستاد من         همچنین دوستاد من !!

|+|   نوشته شده در سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۸۸ ساعت 10:46 PM توسط   زیگول | 
واقعاَ ماه رو دیدیم !!
سلام دوستان ! عید فطرتون مبارک

بازم مشغله و کار و اینامون زیاد شد، نتونستم یه پست مفصل بنویسم .

اگه میبینید نمیتونم بیام وبتون رو ببینم ، از روی بی توجهیم نسبت بهتون نزارین .

همین بلاگ رو هم از کافی نت به روز میکنم . خلاصه هزار بار شرمنده

ولی آقایون ، خانوما ... شمایی که اینترنت دارین ، شمایی که دستتون به مودم و اینا میرسه ،

تنهام نزارین ... معیار حمایتمم نظراتونه . یعنی تو پست قبلی که یه هفته براش وقت گذاشتم ، ۱۷ نفر اومدنو دیدن و خوششون اومد .

همین کارا رو میکنید ، بعد میگین چرا دیر می آپی!

ZigOoL

ببینیم چند نفر میان و میبینن !

|+|   نوشته شده در دوشنبه سی ام شهریور ۱۳۸۸ ساعت 2:50 PM توسط   زیگول | 
چوپان دروغگو !
این چیزایی که دارین این پایین میبینین ، کارای تصویر سازی من برا آخر ترمم بوده !

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

استادمون گفته بود یه داستان پیدا کنید و خودتون تصویر سازیشو انجام بدین ... منم گفتم یکی دارم ، خوبشم دارم !!!

همین !

|+|   نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۸۸ ساعت 3:4 PM توسط   زیگول | 
هواپیما . . . پر !
سلام ! ایندفه چیزی ننوشتم ... فقط ببینید ! هواپماها یکی یکی دارن می اُفتن!

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

 

ZigOoL

چطو یود ؟!

|+|   نوشته شده در یکشنبه هشتم شهریور ۱۳۸۸ ساعت 7:8 PM توسط   زیگول |