حرفهای شنیدنیه آق بابا و اخبار انیمیشن

یک دهان دارم و دو دندان لق *** می زنم تا میتوانم(زنده هستم)حرف حق

حرفهای شنیدنیه آق بابا و اخبار انیمیشن

یک دهان دارم و دو دندان لق *** می زنم تا میتوانم(زنده هستم)حرف حق

مسابقه تلویزیونی "انیمیشن در ایران" به زودی پخش می‌شود

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، این مجموعه - مسابقه با اجرای محمود شهریاری و در قالب ‪ ۲۶‬قسمت ‪ ۴۰‬دقیقه‌ای و با هدف طرح و شناساندن انیمیشن به مردم تهیه شده و به زودی از سیما پخش می‌شود.

طرح این برنامه توسط مرکز فرهنگی هنری صبا و به تهیه‌کنندگی حسین عرفان‌نژاد ارایه شده و داوری و کارشناسی آن نیز توسط همین مرکز انجام می‌شود.

شرکت‌کنندگان این مسابقه در دو گروه مجزای آقایان و خانم‌ها و در دو زمینه دو بعدی و سه بعدی با هم به رقابت خواهند پرداختند .

به گزارش ایرنا، در مرحله نخست این مسابقه پرسش‌های تئوری طرح شد که شرکت‌کنندگان به آن پاسخ دادند. مرحله بعد نقد و فهم انیمیشن بود و در مرحله سوم نیز فیلم کوتاهی پخش شد و شرکت‌کنندگان به تحلیل تکنیکی آن پرداختند.

مرحله آخر نیز به کار عملی اختصاص داشت و شرکت‌کنندگان سپس یک فیلم انیمیشن ساده و کوتاه ساختند و نمره خود را از داوران دریافت کردند.

شرکت‌کنندگان این مسابقه از دانشگاه‌ها و موسسه‌هایی که در حوزه انیمیشن فعالیت می‌کنند، انتخاب شده بودند.

منبع: ایرنا

«شرک»‌های بیشتری در راه است

تهیه‌کنندگان انیمیشن «شرک»، روز گذشته اعلام کردند که به شرک 3 و 4 اکتفا نکرده و این انیمیشن همچنان در قسمت‌هایی جدید ادامه خواهد یافت.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، «جفری کاتزنبرگ»، یکی از روسای کمپانی «دریم ورکز»، کمپانی سازنده انیمیشن‌های «شرک» روز گذشته در مصاحبه با خبرنگاران گفت: داستان ازدواج غول سبز با پرنس فیونا همچنان ادامه خواهد داشت و شرک‌های بیشتری در راه است.
کاتزنبرگ افزود: همچنین در نظر داریم یک انیمیشن ویژه تلویزیونی نیم‌ساعته با نام «شرک، سرسراها» بسازیم که داستان شرک و دوستانش در تعطیلات است.
وی همچنین درباره مضمون شرک 4 گفت: تنها می‌توانم بگویم که در این قسمت شرک مجبور است با مشکلاتی دسته پنجه نرم کند که در گذشته او وجود داشته است.
انیمیشن شرک 3 که تاکنون از فروش بسیار خوبی برخوردار بوده، قرار است 21 ژوئن (31 خرداد) در آلمان اکران شود.

منبع: خبرگزاری فارس

خبر آمد خبری در راه است

                             سرخوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید

                           پرده از چهره گشاید ....

انیمیشن بایداز حیطه‌انفرادی خارج و به سمت صنعتی شدن حرکت کند

یک‌انیماتور:انیمیشن بایداز حیطه‌انفرادی خارج و به سمت صنعتی شدن حرکت کند.

 

"بهرام عظیمی" خالق انیمیشن "بابا برقی" گفت: انیمیشن باید از حیطه فعالیت‌های انفرادی خارج و به‌سمت صنعتی شدن، درآمدزایی و جذب مخاطب داخلی و خارجی حرکت کند.

وی روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگارفرهنگی ایرنا،افزود:با ورود رایانه هزینه‌های تولید انیمیشن نسبت به گذشته کمتر شده و فعالیت انفرادی در این حوزه اوج گرفته است.

کارگردان انیمیشن "سحر نزدیک است" یادآورشد : انیمیشن صنعت پرهزینه و گروهی است که تاکنون در ایران فقط کارهای کوچک، انفرادی و صرفا جشنواره‌ای در آن تولید شده و کمتر شاهد آثار سینمایی و بلند در این عرصه بودیم.

وی به فعالیت شرکت‌های مختلف از جمله کانون پررش فکری کودکان و مرکز صبا وابسته به سیما اشاره کرد و گفت: تاکنون سرمایه‌گذاری جدی برای تولید و عرضه آثار انیمیشنی تکنیکی و جذاب نشده است.

عظیمی به ضرورت تولید و عرضه فیلم‌های سینمایی انیمیشن اشاره کرد و گفت : در این زمینه تاکنون موفق نبودیم اما امید می‌رود با تفکیک امور در سینما و قبول مسئولیت از سوی نهادی خاص و بودجه کافی برای رونق این بخش نیز فراهم شود.

مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ، ساماندهی، تولید و عرضه فیلم‌های انیمیشنی را در دولت نهم بر عهده دارد.

انیماتور فیلم"آخرین دو دو" تصریح کرد:خوشبختانه با وجود نگاه فرهنگی و سرمایه گذار و تهیه‌کننده دولتی، شائبه نگاه کاسبکارانه که در بخش خصوصی وجود دارد برای تولید و عرضه فیلم‌های فرهنگی انیمیشنی وجود ندارد.

وی در عین حال ، نبود تجربه تولید فیلم‌های سینمایی انیمیشنی از سویی و بودجه سنگین تولید را از موانع این بخش برشمرد و گفت: به هر حال برای حرکت به این سمت باید به کارشناسان و انیماتورها و گروه‌های کاری اعتماد کرد.

عظیمی، تولید فیلم‌های فاخر و جذاب انیمیشنی را عامل رونق اقتصادی سینما و ارتباط با مخاطبان جدید در داخل و خارج از کشور عنوان کرد.

این انیماتور که تولید طرح سینمایی - انیمیشنی با محورزندگی شهرنشینی و اخلاق و رفتار در زندگی شهری را به سفارش سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را دستمایه کار قرار داده است، گفت: این طرح در مرحله پیش تولید و نگارش نهایی فیلمنامه قرار دارد و تولید آن نیز حدود یکسال و نیم طول می کشد.

تولید انیمیشن‌های آموزشی و موضوعی چند سالی است که از سوی نهادهای مختلف همچون نیروی‌انتظامی، وزارت نیرو و شهرداری در دستور کار قرار گرفته است.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

استودیوی دیسنی

 

استودیوی دیسنی، غول ‪ ۸۵‬ساله چراغ جادوی انیمیشن

 

استودیوی والت دیزنی (دیسنی)، نهم خرداد ماه سال ‪ ۱۹۲۲‬با ‪ ۴۰‬دلار سرمایه شخصی "والت دیسنی" تاسیس شد و با گذشت ‪ ۸۵‬سال سرمایه این استودیو به میلیاردها دلار بالغ می‌شود.

این استودیو امروزه از بزرگترین مراکز تولید و عرضه فیلم‌های انیمیشنی و سینمایی جهان به شمار می‌رود و تولیدات آن مخاطبان گسترده‌ای در گروههای سنی مختلف در سراسر جهان دارد.

این شرکت تا پایان سال ‪ ۱۹۹۷‬با سرمایه‌ای بیش از ‪ ۳۷‬میلیارد دلار و فروش سالانه ‪ ۲۲‬میلیارد و ‪ ۷۷‬میلیون دلار، در مقام نخست شرکت‌های پولساز فیلمسازی جای داشت.

والت دیسنی بنیانگذار کمپانی دیزنی در سال ‪ ۱۹۰۱‬در ایالت ایلی نویز آمریکا، شهر شیکاگو، به دنیا آمد. پدر او یک کانادایی ایرلندی تبار و مادرش از نسل آلمانی‌های آمریکایی تبار بود. والت یکی از ‪ ۵‬فرزند خانواده بود.

او بیشتر دوران کودکی خود را در آنجا در یک مزرعه گذراند. او خیلی زود علاقه‌مند به نقاشی و هنر شد و به جای انجام دادن تکالیف مدرسه از حیوانات و طبیعت نقاشی می‌کشید.

دیسنی در هفت سالگی نقاشی‌ها و طرح‌های خود را به همسایگان می‌فروخت.

علاقه او به پدیدآوردن آثار هنری ماندگار از زمانی پدیدار گشت که او قسمتی از دیوار اتاقش را با زغال نقاشی کرد.

والت برای تحصیل دبیرستان مک‌کینلی در شیکاگو را انتخاب کرد. در آنجا، علایقش را بین نقاشی و عکاسی تقسیم کرد. او در انتشار روزنامه مدرسه نیز همکاری داشت. همچنین، بصورت شبانه در آکادمی هنرهای زیبا برای بالابردن توانایی‌های نقاشی و طراحیش شرکت می‌کرد.

پدر او مردی سخت‌گیر و عبوس بود و والت همیشه پول کمی داشت، ولی همیشه از تشویق مادر و برادر بزرگترش برخوردار بود.

حتی بعد از اینکه خانواده والت به کانزاس‌سیتی مهاجرت کردند ، دست از پرورش استعدادهای نقاشی خود برنداشت. او علاوه بر نقاشی به بازیگری نیز علاقه‌مند شد و در مدرسه و تئاتر محلی شهر فعالیت نمایشی داشت.

در سال ‪ ،۱۹۱۸‬والت به صلیب سرخ ارتش پیوست و به فرانسه اعزام شد.

او در آنجا، یکسال راننده آمبولانس بود. آمبولانس او پوشیده از نقاشی هایش بود.

پس از بازگشت از فرانسه تصمیم گرفت بصورت تجاری به فعالیت‌های هنری دست بزند. او خیلی زود براساس تجربیاتش متوجه هنر متحرک‌سازی شد.

او شرکت ‪ Laugh-O-Grams‬را تاسیس کرد و به تهیه انیمیشن برای شرکتهای محلی کانزاس‌سیتی پرداخت. ولی پول او به آخر رسید و شرکتش ورشکست شد.

اما دیسنی با این شکست از هدف خود دست برنداشت. او نمونه‌ای از کارهای قبلی خود را برداشت و راهی هالیوود شد تا کسب‌وکار جدیدی بیابد و این در حالی بود که هنوز ‪ ۲۲‬سالش تمام نشده بود.

برادر وی، روی دیسنی (‪ (Disney Roy‬در کالیفرنیا بود.

او مشوق والت بود و حس مشترکی با وی داشت. دو برادر در کالیفرنیا با ‪ ۲۵۰‬دلار خود و ‪ ۵۰۰‬دلاری که قرض گرفته بودند، یک کارگاه در گاراژ عمویشان تاسیس کردند. به‌زودی آن‌ها سفارشی برای آلیس در سرزمین عجایب - از کارهای قبلی والت- از نیویورک دریافت کردند.

دو برادر پس از آن کار خود را گسترش دادند و به یک دفتر در هالیوود انتقال یافتند. این جدیت و باور والت بود که بعدها او را در صدر اجتماع هالیوود قرار داد.

استعداد او برای اولین بار در کارتون صامت ‪ Plane Crazy‬متبلور شد و در سال ‪ ۱۹۲۸‬اولین کارتون صدادار را با شخصیت "میکی ماوس" ارایه داد.

او همچنین برای اولین بار کارتون‌های رنگی را ارایه کرد و برای دو سال به‌تنهایی از این‌گونه انیمیشن تولید می‌کرد.

در ‪ ۱۹۳۲‬برای اولین بار جایزه "استودیو آکادمی" را دریافت کرد. در سال ‪ ۱۹۳۷‬فیلم تمام انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله را ارائه داد که هزینه ساخت آن ‪ ۱۴‬میلیون ‪ ۹۹‬هزار دلار بود و هنوز یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ متحرک‌سازی شناخته می‌شود.

در پنج سال بعدی استودیو والت دیسنی چندین فیلم بلند متحرک دیگر نیز تهیه کرد.

در سال ‪ ۱۹۴۰‬استودیو والت دیسنی بیش از یکهزار هنرمند، متحرک‌ساز، قصه‌نویس و تکنسین داشت و کار ساخت یک استودیو دیگر نیز به‌پایان رسیده بود، گرچه در طول جنگ جهانی ‪ ۹۴‬درصد امکانات استودیو در اختیار ساخت فیلم‌های تبلیغاتی و آموزشی برای دولت و ارتش بود.

با رشد فیلم‌سازی و متحرک‌سازی والت دیسنی متوجه یکی دیگر از رویاهایش شد، یک پارک تفریحات.

برادرش این سرمایه‌گذاری را سود ده نمی‌دانست و هیات مدیره و چند تن از بانکداران را قانع کرد که درخواست والت برای پول را نپذیرند.

ولی والت متوجه منبع دیگری برای تامین سرمایه شد، تلویزیون.

در آن زمان تلویزیون به عنوان جدیدترین وسیله سرگرمی شناخته شده بود.

والت با کمپانی ‪ ABC‬از اولین پخش‌کنندگان تلویزیونی قرارداد بست. او پنح میلیون دلار سرمایه دریافت کرد و در قبال آن متعهد شد میکی ماوس را وارد برنامه‌های تلویزیونی کند. این پارک در ‪ ۱۹۵۵‬افتتاح شد. ولی این شروع کار بود.

او در مرکز ایالت کالیفرنیا ‪ ۴۵‬مایل مربع زمین خریداری کرد و پس از هفت سال در اکتبر ‪" ۱۹۷۱‬جهان دیزنی" شامل پارک تفریحی جدید، نمونه‌ای ساخته شده از شهرهای آینده و استودیو ‪ Disney-MGM‬افتتاح شد.

والت دیسنی در سال ‪ ۱۹۶۶‬درگذشت.

منبع: خبرگزاری جمهوری اسلامی

کارتون های کودکی

سفر به دنیای کارتون های کودکی

امروز پست من آه از نهاد همتون درمیاره. چند روز پیش این نوستالژی کارتونهای قدیمی افتاد توی جونم و من هم گفتم وقتی تو وبلاگم همه چی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه، حیفه یادی از کارتونهای قدیمی نکنیم. اکثر این کارتونها در فاصله سنی بین 7 تا 14 سال برای من بوده و جالب اینجاست که از همون بچگی ضمن لذتی که از دیدن یه کارتن می بردم اما با دیدن خیر و شر و اینکه گاهی شر چطور باعث زجر کاراکتر خوب داستان میشه من هم پای تلویزیون زجر می کشیدم و عصبانی می شدم.

مثل هر بچه دیگه ای من هم عاشق خیلی از کاراکترها بودم و دوستشون داشتم و از بعضی هاشون هم بدم میاد. از خیلی هاشون الگو می گرفتم و حتی اداشون رو در میاودم. یاد آرم اول برنامه کودک بخیر که اون پسره بود دست گره کرده به پشت و از این طرف به اون طرف حرکت می کرد و آهنگش شبیه وق وق بود. من که یادم نمیاد ولی مادرم می گه وقتی خیلی کوچیک بودم وقتی این آرم برنامه کودک میومد من هم باهاش دستم رو پشتم می گرفتم و از این طرف تلویزیون هماهنگ با اون پسره به اون طرف تلویزیون می رفتم. هاها...این شما و این هم لیست کارتونایی که یادم میاد. اگر چیزی جا افتاده کامنت بگذارید. یاد ایام بچگی و سادگی همه ما بخیر. بچه های امروزی که دیگه بچه نیستن.

سندباد، علی بابا و بابا علاالدین
پلنگ صورتی، مورچه و مورچه خوار و بازرس و دودو دستیار کودنش که من عاشقش بودم با اون صدای دوبله .
پسرشجاع، شیپورچی و دار و دستش. جذاب ترین قسمتش برای من که صدا و سیما خیلی هم کم تکرارش کرد و آرزوش رو به دل من گذاشت اون قسمتیه که گاو سیاهه با اون ببره می جنگن..
 بل و سپاستین؛ وفاداری بل رو خیلی دوست داشتم.
نل و بابا بزرگش و اون یارو که موهاش روی صورتش بود و معلوم نبود کیه. آی از دست بابا بزرگ نل حرص می خوردم. آی حرص می خوردم. آخر پیرمرد خرفت بود.
 رابین هود و پرنس جان و داروغه و ماره هیس هیس. عاشقه ماره بودم وقتی حرف میزد. اون مرغ چاغه که با پرنسس بازی می کرد هم آخر خنده بود. از میون بچه ها هم لاکپشته آخر دلقک و پپه بازی.

پینوکیو و فرشته مهربون! و صد البته گربه نره و روباه مکار. از دست کارای پینوکیو و بی شعوریش هم کلی لجم می گرفت.
سرنتی پیتی و کاپیتان که دنبال جزیره بود. پیلا پیلای وراج و پری دریایی جون :)
 گوریل انگوری.
 جیمبو. جیمبو. جیمبوووووووووووووووووووووو
 یونیکو. می دونم که خیلی ها دوستش دارید. اسب شاخدار افسانه ای.
بارپابابا عوض میشه!

تام و جری!  کلی دلم واسه تام می سوخت. همش بد بیاری میاورد.
رامکال! باحال ترین کاراکترش اون کلاغه صابون دزدش بود که بالای کلیسا خونه داشت
 بنل و عمو جغد شاخدار. اون سنجابه رو یادتونه که همیشه مخالف بود؟
 پروفسور بالتازار با اون آهنگ باحالش. بال بالتازار. بال بالتازار. بالتازااااااااااااااااااار
تنسی تاکسیدو و کمد آقای ووپی
 دهکده حیوانات. ببره با اون کمر قیتونش و ادعاش خیلی باحال بود.(همین کارتون بود دیگه یا اشتباه می کنم؟)

بامزی قوی ترین خرس جهان و شلمان که همیشه تا ساعتش زنگ می زد همون جا می خوابید.
لولک و بولک که عاشق جفتشون بودم
 پاپای ملوان زبل با اون زن لنگ دراز کودنش
زبل خان اینجا؛ زب
ل خان اونجا؛زبل خان همه جا! کیف می کردم وقتی زبل خان حرف می زد و اون تیکه اولش که دست می کرد و یه شیره میومد رو خیلی دوست داشتم.

 ای کیو سان که تریپ با سایو جان داشت.
 خانواده دکتر ارنست با اون دختر مشنگشون. همیشه فکر می کردم یه آدم چقدر می تونه خنگ باشه.
 هاکل بری فین که همیشه یه پاچه شلوارش بالاتر از اون یکی بود و اون یارو سرخپوسته. اسمش اینجونجو بود؟
 پت و مت!
 سه کله پوک
واتو واتو! آهنگ اول کارتونش رو خیلی دوست داشتم.
 الفی اتکینز و باباش که همیشه پیپ می کشید
یوگی و دوستان. زیاد با این یارو یوگیه حال نمی کردم ولی سوسمار توش خدا بود.
 موش کوهستان
دور دنیا در 80 روز
آنت و لوسین
::بچه های مدرسه والت. یکی از تاثیر گذارترین قسمتاش اون داستانی بود که واسه فرنچی تعریف می شد قضیه یارو پسره خلافه و مادربزرگش. دوسش می داشتم فراوون

هاج! زنبور عسل و اون مانتیز سبز بدجنسش که کلی من رو می ترسوند!
نیک و نیکو. جفتشون حالم رو بهم می زدن ولی باحالترین کاراکتراشون اون سوسکای خاک قلطون یا به قول بعضیا سوسکای ان قلطون بودن که همش به جون هم غر می زدن
میتی کومون. مامور مخصوص حاکم بزرگ.این علامت حاکم بزرگه! همشون رو دوست داشتم. زنبه هم که جای خود داشت.
بی خانمان (پرین و مادرش با اون الاغه : پاریکال)
بابا لنگ دراز با شرکت جودی ابوت. جودی رو دوست نداشتم              

 حنا! دختری در مزرعه!
گالیور و کاپیتان لیچ و جمله معروفش: گالیور نقشه رو رد کن بیاد بعلاوه کوتوله های تو دستش مثل فلرتیشیای جیگر و اون من می دونم نمیشه
مهاجران. دکتره با سبیلاش و آقای پتیبل که واقعا زشت بود و سگشم مثل خودش. از اون خواهر کوچیکه لوسیفر بود چی بود حالم بهم می خورد بهم می دادنش خفه  اش می کردم چون همیشه دردسر درست می کرد.
 مگ مگ و دوستان و اون ماره نیش نیش با رفیق تپل خنگش.
ممول و دختر مهربون. من با شخصیت اسکار خیلی حال می کردم.
بلفی و لی لی پیت با مونگال!
بینوایان.کوزت و خانوادیه تناردیه و البته شهردار مادلن و بازرس ژاور. بینوایان همه قستهاش زیبا بود و بازم باید بگم که از از دیدن خانواده تناردیه واقعا رنج می بردم.

چوبین و برونکا. باحالترین قسمتش مبارزه اش با برونکای دماغ گنده بود. کیف می کردم می دیدمش وقتی چوبین این ور و اون ور می پرید.
 مسافر کوچولو. آهنگ اولش کلی غمگین بود ولی من عاشق اون شال دور گردنش بودم.
 اون سه برادر عروسکی جنگنده نمی دونم چینی بودن یا ژاپنی که یکیشون زور داشت یکیشون باهوش بود و اون یکی هم بین این دو تا.

 اون کارتونه که یه روباته بود که قلب نداشت و یه مترسک راه می افتن می رن با اون دختره. اسمش اصلا یادم نمیاد ولی داستانش و کاراکتراش رو خیلی دوست داشتم.
 پت پستچی با اون آهنگ معروفش. :: لوک خوش شانس و  5 برادر به ترتیب قد .برادران دالتون. برادر کوتولوهه و درازه همیشه اشک من رو از خنده در میاوردن. بوشوک و حرفاش کفرم رو در میاورد.
 دامبو فیل گوش دراز
 گوفی. بهترین قسمتش، ببر بنگالش بود. وقتی شروع می کرد به تعریف از ببر بنگال. درنده ترین، قوی ترین، شجاع ترین وووو. وقتی هم نعره می زد اون زبون کوچیکش معلوم میشد خیلی خدا بود. گوفی جونم کجایییی.
 شود و جعفری رو یادتو هست؟ من شود رو دوست می داشتم فراوون با اون صدای باحالی که روش گذاشته بودن.
 برداران شیردل. یوناتان و اسکورپان. خیلی رویایی بود و هیجان انگیز. مخصوصا وقتی کسی می گفت قراره بره اون ور دره. قسمت آخرشم که اژدهاهه میومد بیرون رو خیلی دوست داشتم. فقط حیف کیفیتش پایین بود و البته کارتن هم نبود. فیلم بود.
 کایوت و بیپ بیپ هم هرچند خیلی کم توی دوره ما نشون می داد ولی بیچاره کایوته که همیشه آخر بدبیاری بود.
 و اما حسن خطاب اون برنامه عروسکی که یه شتر و روباه و شیر داشت با صدای معروف شتره که می گفت ای وای بر من...ای روباه بدجنس. کسی اسم اون مجموعه رو می دونه؟


 

اورمل که از یخ آمد

انیمیشن "اورمل که از یخ آمد" دوبله شد.

به گزارش خبرنگار مهر، راینهارد کلوس و هولگر تاپه در سال 2006 انیمیشن "اورمل که از یخ آمد" را با عنوان اصلی "جزیره ایمپی" ساخت. فیلمنامه را کلوس به همراه اولیور هازلی و اسون سورین بر مبنای رمانی نوشته ماتس کروز نوشتند. ویگالد بونینگ، آنکه آنگلکه، فلوریان هالم و کریستف ماریا هربست به عنوان صداپیشگان همکاری داشته‌اند.

انیمیشن "اورمل که از یخ آمد" به مدت 87 دقیقه درباره پروفسور تیباتانگ است که در جزیره‌ای دورافتاده به نام تی نی وو به حیوانات سخن گفتن را یاد می‌دهد. یک روز امواج دریا قطعه‌ای یخ را به ساحل جزیره می‌آورند که در آن تخم یک حیوان ماقبل تاریخ به نام اورمل قرار دارد.

پرفسور و دوستانش تخم را گرم می‌کنند و اورمل متولد می‌شود. از سوی دیگر یومپونل، پادشاه پومپولیا که از جریان خبردار می‌شود، تصمیم می‌گیرد اورمل را شکار کند و ... این انیمیشن در انجمن گویندگان جوان به مدیریت دوبلاژ آرزو آفری به سفارش گروه کودک و نوجوان شبکه تهران دوبله شده است.

منبع: خبرگزاری مهر